کافه، ناین اُ کلاک.

..........................................

دنیا پر از آدمه، پر از خونه و خیابونه، و پر از اتفاقه.

بین ِ همهء این آدم ها، توی ِ همهء این خونه ها و خیابون ها، فقط و فقط یک "تو" هست که یک دونه‌ست! دوستش داشته باش به خاطر ِ یکتا بودنش! هر یکتایی شایستهء احترامه.

توی ِ وجود ِ این "تو" ی ِ یکتا، پر از احساس و فکره. پر از تواناییه. مراقبش باش! هر توانمندی و فکری نیازمند ِ حمایته.

پشت ِ تمام ِ این استعداد ها و فکر ها "تو" وجود داری و می جنگی برای ِ بودن و بهتر بودن. هر بهتر بودنی تأثیر ِ یک اتفاقه. پس هر اتفاقی رو دوست داشته باش!

یک دونه امید، یک دونه هدف، برای ِ زندگیت انتخاب کن و بقیه رو بگذار کنار. بعد هدفت رو تربیت کن. بزرگش کن، و بهش احترام بگذار! هدفت، امیدت، یکتا و منحصر بفرده.

حواست باشه یکتا بودن، تنها بودن نیست! حواست باشه دنیا پر از آدم و خونه و خیابونه. و پر از اتفاق. پر از بهار و شکوفه و لبخند. پر از تولّد و رویش و گرما. با یک خورشید ِ یکتا، که شایستهء احترامه.

هر روز که خورشید طلوع می کنه، بهش سلام کن. لبخند بزن. و منتظر ِ شانس ِ اون روزت باش! چه خوب و چه بد سعی کن دوستش داشته باشی. شانست نتیجهء کار و فکر و زندگی ِ "تو" ئه. آرزو دارم که همیشه خوب باشه....؛

دهم: تو اگر هیچ شادی به همراه نداشتی، من خود هیچ نداشتم؛

........................................................................................

قلبــــم، تمام ِ قصّهء تـو تیر می‌کشد..
مـن سرنوشـــت را به تحقیر می‌کشد؛

صدای ِ فلوت می‌آید
باد
از روی ِ لب‌های ِ تو گذشته است؛

....................                                    Parniann ♫♪•`°

علیرضا روشن/

 

ببین چگونه جان مشــوّش است....عدد بده؛

....................................................................

دلت به انتظار ِ چشم هاست . . . . عدد بده 
دلت به انتظار ِ چشم هاست
. . . .

ببین که نیستی عدد نود بده ز صد گذر

مچاله شو به جوی آب شو روان . . . . عدد بده
زباله شو به گوشه ای غمین هزارساله شو . . . . عدد بده

ببین احاطه کرده است عدد فکر ِ خلق را

این قرار ِ عاشقانه را . . . . عدد بده؛

(=’;’=)

 

Parnian ♫♪•`°

کافه، دان. هجویات ِ بیست و سه درصدی؛

...............................................

 

در چاله باد می‌پیچــــد

خاکستر ریخت

 

دلسرد و کودکانه می‌خندم،

دلگرم می‌شوی

یک پُک ِ دیگر

سرد است

گرم می‌شوی....؛

فراموشی خاموشی نیست، فراموشی بیهودگیست؛

.......................................................................................

رمه ام گم شده است..
شب ِ سنگین ِ بیابان گویا
رمه ام را دزدید.
رمه ام -آن همه شعری که برایت گفتم-
ناگهان گم شد و رفت
...
حرف ِ مردم شد و رفت
چه کسی گفت: "خداوند شبان ِ همه است،
و برادرها را، تا ته ِ درهء سبز، رهنمون خواهد بود"؟
من، شبان ِ رمهء خود بودم
و کسی آن بالا،
خود، شبان ِ من ِ معصوم نبود..

غفلت ِ من، رمه را از کف داد،
غفلت ِ او ، شاید
هم از این دست، مرا
هم از این دست، تو را
رمه را
همه را..؛
 

.................
شهیار قنبری/

نهم: آن کس که پرندگان را عاشق است، سودای ِ سفری دارد؛

............................................................................................................

همه اش یک گربه بود! گربهء لوس ِ کوچک که دلش رنگ می خواست و آرامش و تنهایی و بعد هم کمی تو. دلش فقط کمی تو می خواست که دریغ کردی پر کشیدی کجا رفتی نمی دانم! پرنده بودی؟ انکار می کردی.. هرچه قانون داشت گذاشت زیر ِ پا دُمش را حلقه کرد نشست رو بروی ِ یک جفت چشم ِ بلاتکلیف که یک پلک زد و تو پر کشیدی. رمیدی و دل ِ کوچک ِ من ماند و قوانین ِ نقض شدهء زندگی و خاطرات ِ گرگ و میش و.... دُمی که گرد شده بود در هوا تاب می خورد فقط.

حالا محض ِ خاطر ِ این دُم ِ حلقه کردهء دلتنگ هم شده کبوتر باش. من هم قول می دهم هر شب دعا کنم قطب نمایت درست شود با بهار برگردی....؛

Parniann ♫♪•`°

 

دل را ساده تر بخوانید؛

...................................

 

نبودی
دلتنگ بودم
صدایش هم در نمی آمد زبان بسته!
بس که به کلاف ِ خودش پیچید
بافتن هم یادش رفته بود
همین
دلم را می گویم؛

هشتم: هاچین و واچین نقطه رو ورچین....؛

.........................................................................

دانلود: پرتقال ِ من

 

بودنت هنوز مثل ِ بارونه٬ تازه و خنک و ناز و آرومه

حتا الآن از پشت ِ این دیوار که ساختم تا دوستت نداشته باشم

اتل و متل بهار بیرونه مرغابی تو باغش می‌خونه

باغ ِ من سرده همهء گل‌هاش پژمرده دونه دونه

 

بارون بارونه....بارون بارونه

 

دلم تنگه پرتقال ِ من، گلپر ِ سبز ِ قلب ِ زار ِ من

منو ببخش از برای ِ تو هرچی که بخوای میارم

اتل و متل نازنین ِ دل زندگی خوب و مهربونه

 عطر و بوش همین غم و شادی ِ کوچیک و بزرگمونه

 

آهای زمونه آهای زمونه

این گردونه‌تو کی داره می چرخونه

 

بودنت هنوز مثل ِ بارونه، مثل ِ قدیما پاک و رَوونه

از پشت ِ این دیوار ِ بی رحمی که بینمونه

هاچین و واچین عسل ِ شیرین قصه مون هنوز ناتمومه

از این جا به بعد کی می‌دونه که چی سرنوشتمونه

 

بارون بارونه

بارون بارونه

....؛

 

 

........................................

ترانهء زیبا از مرجان فرساد/

 

عبـث؛

..........

 ♫♪•`°

مسیر، جادهء زندگیست

همسفر ِ راه، خستگی نیست. دلگیریست. دلمردگیست.

تـا چــشم کـار می کنـد آب است و آبـــادی، تـا عقـل پیش مـی رود . . . . سراب

 

گـرد ِ تردیــد ِ نخ‌نمـا، در بـازدم ِ هـر حادثه نشستـه

از هرسو که نگاه می‌کنم، هیچ امیدی به ادامهء راه نیست

طناب‌های ِ این پـل را گذشت ِ زمان نپوسانده

هرچـه هست از نگـذشتــن است..؛

♫♪•`°

پی نوشتـــ؛

..............

من از این قافلهء وهم زده بیـــــــزارم..؛