.........................................................

میگه داری کم کم می پذیری. می گم نع هنوز باور ندارم هنوز منتظرم هنوز خواب می بینم برگشته کنار ِ ما داره باهام حرف می زنه تعریف می کنه مثلن! همه ام می دونن که برگشته هیچ کسی متعجب نیست حتا! و باز میگه باید باور کنی.. می دونم که هستی. می دونم که کنارمی مثل ِ بچگی هام حواست هست. دم ِ صبح بود اومده بودی تو اتاقم....ای کاش بیشتر مونده بودی..؛